یکشنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۴

بابل

دارم کتاب "عدالت در پرانتز" را می خوانم، از ایساک بابل.
اولین بار اسم بابل را در داستان کوتاهی از بورخس دیدم. اسم بابل که البته یادم نماند ولی این که کسی بوده که وقتی حکومت استالین می خواهد اعدامش کند می‌گوید :"بگذارید کارهایم را تمام کنم" یادم مانده بود. همین جمله را در ابتدای این کتاب دیدم و فکر کردم ، خب ببینیم چه می گوید...
مترجم کتاب مژده دقیقی است که از متن انگلیسی ترجمه کرده و خود کتاب هم را هم دخترش سالیان سال پس از اعدام بابل، کسی که روزی مدافع سرسخت انقلاب سرخ بود، جمع آوری و منتشر کرده است.
ترجمه، دست انداز زیاد دارد. ممکن است اصل خود داستان ها هم مشکلاتی داشته‌اند – بابل عجول بود، مدام در حال سفر، زن و دخترش پاریس بودند، اشتغالات معیشتی هم داشت – ولی باز هم ترجمه بهتر از این هم می‌توانست بشود.

داستانی در این کتاب هست به اسم "بیداری". راوی که پسر بچه‌ای چهارده ‌ساله است، شنا یاد نمی‌گیرد ولی مربی شنایش را خیلی دوست دارد. به خانهء مربی‌اش می‌رود. نمایشنامه‌ای که تازه نوشته برایش می‌خواند...مربی می‌گوید :" کارت یک چیزی کم دارد، مشکل کم سن و سالی‌ات نیست، این به مرور حل می‌شود، چیزی که کم داری یک حور درک طبیعت است" ... با هم می‌روند بیرون... می‌پرسد :" اسم این درخت چیست؟" ... " این بوته چه میوه‌ای می‌دهد؟" ... "این صدای چه پرنده‌ای است؟" ... " پرنده‌ها به کجا پرواز می‌کنند؟" ... " چه وقت شبنم از همیشه بیشتر است؟" جواب هیچ‌کدام را نمی‌داند... " آن‌وقت جرأت می‌کنی بنویسی؟ آدمی که در طبیعت حضور نداشته باشد نمی‌تواند حتی یک سطر با ارزش بنویسد. توصیف‌های تو آدم را یاد صحنهء نمایش می‌اندازد..."

۲ نظر:

MartiaN گفت...

سلام
اما بعد
اينکه انسان بقيه را عافيت طلب بداند و از اينکه جلوی موج فلان و بهمان نمی ايستند شکايت دارد من را ياد حکايت گاليله می اندازد اما بگذريم
خيلی ها برای اين ادبياتی نيستند چون يک کتاب الکی با کلی حرفهای مزخرف کمتر از 4 يا 5 هزار تومان پيدا نمی شود. البته شايد برای شما مبلغی نباشد اما برای خيلی ها هست. خيلی هايي که برای اضافه کاری ساعتی نصف و کمتر از نصف آن تا هشت و نه شب سرکار می مانند و خانه نمی روند تا وقتی برای مطالعه داشته باشند. درست نيست که ميان روشنفکران و متفکران و مردم عادی ما اينهمه تفاوت باشد.
قصد منهم از نوشتن اينها مسلما طعنه نبود.

مرغ آمین گفت...

قاعدتا در مورد مطلب معرفی کتاب نوشته اید.
دوست عزیز، حرفی که می‌زنم، مبتنی بر تجربهء خودم است و دقت در افرادی که چنین بهانه‌هایی می آورند. فرق است بین " مطالعه نکردن" و تحقیر کسانی که مطالعه می‌کنند و همچنین بین "استدلال" و "بهانه جویی" تفاوت از زمین تا آسمان است. در این اوضاع بد اقتصادی، خریدن کتاب هم الاهم و فی‌الاهم کردن می خواهد.
این‌طور که به تجربه دانسته‌ام، کسانی که کتاب می‌خوانند، از معاشرت‌های بی‌حاصل و گپ تلفنی و این چیز ها می‌زنند و وقتش را به مطالعه می‌پردازند. کتاب‌خوانی جانم، فضیلت است. آدم ها برای تجسم بخشیدن به فضیلت‌هایشان به دنبال وقت اضافی نمی‌گردند.
برای کسانی که ساکن تهران هستند، حسینیه ارشاد، کتاب‌خانهء پر و پیمانی دارد، همین‌طور بسیاری از پارک ها هم کتاب‌خانه های خوبی دارند.
در خیابان کریم‌خان زند، بغل نشر چشمه، کتاب‌فروشی دیگری است، نمی‌دانم نشر نی است یا رود، کتاب‌های دست دوم را معاوضه می‌کند... گر طاووس خواهی.....