معرفی کتاب
چرا ادبیات
ماریو بارگاس یوسا
ترجمهء عبدالله کوثری
بخشی از این کتاب را در سایت گواشیر خواندم. همین که در زیر آوردهام. یاد دلگرفتگی های سابقم افتادم. من بارها و بارها این جملات را شنیدهام. از همه جور آدمی. از ناشر، نویسنده، مدعی علم و ادب. این ها را خودم مستقیماً شنیدهام، و حالم جوری میشد که از مطالعه کردنم خجالت میکشیدم. خدا را شکر توی مطبوعات هم که مصاحبه میکنند، اکثریت اهل ادب همیشه گرفتارند و فلان و بهمان را نخواندهاند و نمیخوانند.
دو سه تا کتاب هست که یادداشت کردهام بخرم، این هم یکیش.
...«چرا، كتاب خواندن را دوست دارم، اما ميدانيد، خيلي خيلي گرفتارم.» اين پاسخ را دهها بار شنيدهام. اين مرد و هزاران مرد مثل او آنقدر كارهاي مهم، آنقدر وظيفه و آنقدر مسئوليت دارند كه نميتوانند اوقات ذيقيمتشان را با خواندن رماني، يا مجموعه شعري يا مقالهاي ادبي به هدر بدهند. در نظر اينگونه آدمها ادبيات فعاليتي غيرضروري است، فعاليتي كه بيترديد ارجمند است و براي پرورش احساس و آموختن رفتار و كردار مناسب ضرورت دارد، اما اساساً نوعي سرگرمي است، چيزي تجملي است و تنها درخور افرادي كه وقت اضافه دارند. چيزي است درشمار ورزش، سينما، بازي شطرنج و در اولويتبندي وظايف و مسئوليتهايي كه در كشاكش زندگي بناگزير پيش ميآيد، ميتوان بيهيچ دغدغهاي از آن چشم پوشيد...
دوشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر