یکشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۷

آفریقای جنوبی

بخش سه
رژیم آپارتاید

رژیمی بود که جداسازی و تبعیض نژادی را قانونی کرد.
حزب ملی (NP) آفریقای جنوبی از سال 1948 تا 1994 تحت رژیم آپارتاید دولت آفریقای جنوبی را در اختیار داشت، قوانین مختلف نژاد پرستی را در این کشور به تصویب رساند و با این کار بدعت قرن‌های پیشین هلندی‌ها و بریتانیایی‌ها را قانونی کرد.
تحت قوانین آپارتاید ساکنان کشور و مسافران به گروه‌های سیاه، سفید، رنگین‌پوست و سرخپوست طبقه‌بندی شدند.
این سیستم موجب مقاومت‌های داخلی شد. دولت آفریقای جنوبی به قیام‌ها و اعتراضات مردمی با خشونت پلیسی پاسخ داد که سبب حمایت‌های داخلی بیشتر از مقاومت‌ها و مبارزات مسلحانه شد.
دولت آپارتاید برای مقابله به دستگیری‌های بدون محاکمه، شکنجه، سانسور و ممنوعیت اوپوزیسیون سیاسی متوسل شدو فعالیت جناح‌های مختلف از قبیل کنگره ملی آفریقا، نهضت بیداری سیاهان، سازمان خلق آزانیان، کنگره پان آفریکنیست، جبههء متحد دموکراتیک، که همگی نهضت‌های ازادی‌خواهی بودند، ممنوع کرد.
علیرغم سرکوب و تبعید، مردم از این سازمان‌ها برای مبارزات ضد آپارتاید حمایت می‌کردند و در دورهء حکومت رژیم آپارتاید با نهضت‌های ضد آپارتاید بین‌المللی ارتباط‌هایی برقرار کردند.
آفریقای جنوبی سفید، روز به روز مسلح‌تر می شد، و با حمایت غیر مستقیم آمریکا، در مرزهای خود و در شهرک‌های سیاه‌پوست نشین می‌جنگید.
سازمان‌های ضد آپارتاید با مبارزان آزادی‌خواه در قارهء آفریقا ارتباط قوی داشتند و اغلب مقاومت مسلحانهء خود را علیه آپارتاید، بخشی از مبارزات سوسیالیستی علیه کاپیتالیزم می‌دانستند.
در سال 1973، معاهدهء بین‌المللی مجمع عمومی سازمان ملل اعلام داشت: که رژیم آپارتاید یک رژیم جنایتکار علیه انسانیت است و به منظور استقرار و حفظ سلطهء افراد یک گروه نژادی، افراد نژادهای دیگر را به‌صورت نظام‌مند سرکوب می‌کند.
تحت رژیم آپارتاید سیاه‌پوستان آفریقای جنوبی قانوناً از حقوق شهروندی محروم شدند و می‌بایست در قلمروی که یک دهم خاک آفریقای جنوبی بود به عنوان «سرزمین مادری» مستقر شوند. حدود و ثغور این قلمرو همان محدودهء دورهء امپراتوری بریتانیا تعیین شده بود. با این حال، بسیاری از سیاه‌پوستان آفریقای جنوبی ساکن این محدودهء «سرزمین مادری» نشدند. سیستم «سرزمین مادری»، سیاه‌پوستانی را که در حوزهء آفریقای جنوبیِ سفید زندگی می‌کردند از بسیاری از حقوق و امتیازات محروم کرد، از جمله از حق رای. این «سرزمین مادری» در مناطقی از کشور بود که پایین‌ترین تولید اقتصادی را داشتند.
رژیم آپارتاید تحصیلات، خدمات درمانی و سایر خدمات عمومی را جدا کرده برای سیاه‌پوستان استانداردهای نازل‌تری اعمال می‌کرد.
نظام آموزشی برای سیاه‌پوستان طوری طراحی شده بود که سیاهان فقط می‌توانستند کارگر شوند.
چند نمونه از قوانین آپارتاید:
-قانون ممنوعیت ازدواج بین نژادهای مختلف 1949
- قانون ثبت 1950 که به موجب آن در کارت ملی افراد 16 سال به بالا نژاد هم ذکر می‌شد.
- قانون نواحی مختلف کشوری 1950. این قانون کشور را به نواحی مختلف تقسیم کرد و از آن‌جایی که مبنای سایر قوانین جداسازی است، اهمیت دارد.
- قانون ممانعت از سکنای غیر قانونی و بدون مجوز 1951. که به دولت اجازه ‌می‌داد زاغه‌های سیاهان را در مناطق فقیر نشین خراب کند.
-شرط جداسازی امکانات رفاهی، قانون 1953 . که افراد نژادهای مختلف را از استفاده از تسهیلات رفاهی یک‌سان از قبیل رستوران، استخر شنای عمومی و توالت عمومی ، منع می‌کرد.
- قانون آموزش و پرورش 1953. که وزارت آموزش و پرورش را موظف می‌کرد تا امکانات آموزشی پست‌تر برای سیاهان فراهم کند: «به منظور کنترل آموزش بومی، تصلاحات به‌این صورت انجام خواهد گرفت که افراد محلی از طفولیت درک کنند که برابری نژاد اروپایی برای آن‌ها نیست.» و به این ترتیب 17 نوع سیستم استاندارد آموزشی در کشور به وجود آمد.
و الی آخر...
منبع

یکشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۷

نویسنده‌ای که به کتاب نخواندن افتخار می‌کند

اگر بشنوید نویسنده‌ای که کتابش با استقبال – احیاناًخواص و عوام- مواجه شده مدعی است که پنچ شش سال است کتاب نخوانده و پایش به کتاب‌فروشی نرسیده، چه حالی می‌شوید؟

البته اگر از حلقهء دوستانتان باشد چپ و راست لینکش را توی بوق می‌کنید از زور خوش‌حالی.

«... البته شايد پنج، شش سالى مى‌شود که من به کتاب‌فروشى نرفته باشم و کتابى هم نخريده و نخوانده باشم...»

گوش و زبان

چند روز پیش کتاب «بیلی باتگیت» را دوباره دست گرفتم. اولین بار درست ده سال پیش خوانده بودمش! قصدم این بود که ببینم نجف دریابندری با آن‌همه however ها و well ها چکار کرده‌است.

رسیدم به یک قسمت که راوی جوراب زنی را توصیف می‌کند: «...جوراباش زانوهاش شل (یا پاره؟) شده بود...» با مداد کردمش: «...زانوی جوراباش...» بعد دوباره این قسمت را خواندم. یک‌دفعه مثل منتقد غذای راتاتوی رفتم به زمان بچگی و یادم آمد که یک روز پدرم همان جملهء (دریابندری- فوق) من را به همین صورت اصلاح کرد و گفت: درست حرف بزن...

ادیت مدادی‌ام را خط زدم.

جمعه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۷

جی کی رولینگ

یک پزشک لینک سخنرانی جی کی رولینگ در مراسم فارغ‌التحصیلی دانشگاه هاروارد را در سایتش گذاشته و پیشنهاد ترجمه داده است.

همان‌طور که جناب دکتر می‌فرمایند،سخنرانی بسیار جالب و در خور تأملی‌است. (قابل توجه روشنفکران و ادیبان عزیز که در مقابل نویسندگان پرفروش خیلی قمپز در‌می‌کنند.)

این هم چند خط از سخنرانی نویسندهء هری پاتر:

Unlike any other creature on this planet, humans can learn and understand, without having experienced. They can think themselves into other people’s minds, imagine themselves into other people’s places.

اما در مورد ترجمه کردن: دکتر جان! ژورنالیست‌ها کمین کرده‌اند!