چهارشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۵

افاضه در باب نواختن سورنا از سر گشاد
یا
In Playing Sorna From its Wider End

بنده در مواجهه با مسائل بدیهی که عوضی اجرا می‌شود ذاتاً مثل مار به خودم می‌پیچم. خوش به حال شما که این‌طوری نیستید. جدی می‌گویم.

این‌جا دلم می‌خواهد این عقدهء دیرین، یعنی مثل مار به خود پیچیدن به خاطر سرنا زدن از در گشاد،را مکتوبش کنم بلکه دست از سرم بردارد و من هم مثل بقیه بگویم ...
شاهدش هم این قول شریفه که می‌گوید اول مجرم را پیدا می‌کنند بعد حالا یک کم می‌گردند، یک جرمی جور می‌شود دیگر.

کاوشگران در راستای عدم کارآیی دستگاه‌های دولتی، به این نتیجه رسیدند که مدیران ارشد فاقد سواد و تخصص مرتبط و غیر مرتبط هستند. پس مدیران را روانهء دانشگاه آزاد کردند تا درس بخوانند به جای این‌که آدم متخصص ِ مجرب را به این پست ها بگمارند.
وضعیت اسف بار و درجا زن بیمهء مملکت را دیدند که با اقتصاد و حقوق بین‌المللی که لاجرم با آن سر و کار دارند نمی‌خواند، کاوشگران دیگری گفتند که باید اجازه به بیمه های خصوصی بدهیم. پس عوض این‌که شرکت‌های بیمهء خصوصی تأسیس شود و دنبال مشتری یا بیمه‌گذار بگردند، بیمه‌گذارهای گنده با همدیگر رفتند و یک شرکت بیمه درست کردند و نشستند به کارهای خودشان را بیمه کردن.
بقیهء نواهای سرنا هم بماند

۱ نظر:

ناشناس گفت...

روح بازیگوش:
من تا حالا فکر میکردم فقط نور دیده افاضات دارن , نمیدونستم موروثیه !