مصاحبهء ناصر تقوایی با خبرنگار روزنامهء وقایع اتفاقیه
این مطلب را من از سایت دیباچه نقل می کنم البته. مصاحبه ای است با ناصر تقوایی در بارهء کتابش " تابستان همان سال" که سالیان سال پیش نوشته است و جلال آل احمد آن را " اولین داستان های کارگری ایران" نامید . تقوایی می گوید:
«يكي از منتقداني كه اين مجموعه داستان را نقد كرده جلال بود. او بود كه به من گفت اين داستانها نخستين داستانهاي كارگري به معناي جديد و امروزي كارگر است. من خودم حتي از اين موضوع خبر نداشتم و نميدانستم كه با چنين رويكردي ميتوان به اين داستانها پرداخت. اما بعد كه فهميدم چندان تعجب نكردم. خب محيط آبادان اصلاً كارگري بود چون آبادان اولين شهر صنعتي ماست.»
در این مقاله می خوانید:
:«دامنه فرم وسيعتر از اين حرفهاست. گاهي اوقات هست كه اگر شما فرم مناسبي را براي روايت پيدا نكني داستانت منتقل نميشود. حتي گاهي فرم در داستان كار موضوع را انجام مي دهد. يعني شما در قالبي متن را مينويسيد كه آن قالب يك حرف ناگفتني را بزند. مخصوصاً در فرهنگ ما. در صد سال گذشته در اين فرهنگ آنقدر دامنههاي سانسور مرحله به مرحله گسترده شده كه نگفتن ديگر تخصص هنرمند ايراني است. در دنيا همه جوري كتاب مينويسند كه مهمترين حرفشان را به بهترين نحو ارائه دهند در حالي كه كار ما اين شده كه با نگفتن حرف بزنيم. اين موضوع البته ويژگيهايي به ما بخشيده كه بهترين نمود آن در سينما تجلي يافته. اينكه همه تعجب ميكنند چرا سينماي ما در دنيا موفق شده دقيقاً به خاطر همين مسأله است. چون سينماي ايران با زبان بسته حرف ميزند. به خاطر وجود داشتن چنين فضايي است كه هنرمند ايراني براي گفتن يك سري از حرفها ناچار است به فرم متكي باشد. به خوب يا بد بودن اين مسأله كاري ندارم اما به هر حال اين موضوع جزو ويژگيهاي هنر ما شده است.»
کل مقاله
چهارشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر