نقد یا...
بخشهایی را که ایتالیک یا ایرانیک- هر چه اسمش هست – کرده ام، از سایت آقای اکبر سردوزامی برداشته ام، که سایتی ادبی و بالای هیجده سال است و بنده از زیر میز می خوانمش، آنهم تازه یک کمی از آن را! واقع عرض می کنم. این بخش را از قسمتی از جوابیه ای که به نویسنده ی کتاب " مردی در حاشیه" نوشته اند جدا کرده ام چون کلی است و بقیه اش را که نیاورده ام، مختص همان کتاب است که من نخوانده ام.
1
ابتداییترین حق یک خواننده این است که دربارهی کتابی که میخواند یادداشتی بنویسد و اگر هم حالش را داشت نقدی بنویسد
2
داستانهای خوب یک نویسنده اگر چه به نام او ثبت است، اما نجات دهندهی داستانهای بدِ او هرگز نمیشود.
3
نوشتن یک یادداشت (که نگاهی کلی میاندازد به مطلبی یا کتابی) یا نقد (که معمولاً از دقت بیشتری برخوردار است) معناش روشن کردن تکلیف هیچ نویسندهای نیست.
از آنجایی که ایشان به من هم حق می دهند که به عنوان یک خواننده حرفی بزنم خیلی ذوق زده شده ام چون فکر می کردم فقط باید یک چیزی را یدک کشید تا حق حرف زدن درباره ی ادبیات را داشت. مزاح نمی کنم والله.
من هم درباره ی ترجمه و تألیفی که منتشر می شود نظری دارم.
اگر نویسنده ای کتاب بدی نوشت، اعتبار کتاب های خوب قبلی اش به جای خود باقی است( فقط لابد یا حیرت می کند از نقد های تند و تیز یا خجالت می کشد از تولیدی که بر خلاف تصورش تابناک نشده است). به عبارتی من بند 3 بالا را یک کم باریک کرده ام. از طرفی به نظر من کتاب خوب الزاما پر فروش هم نیست. یعنی چه بسا کتاب های خوبی هم بوده اند که فروششان در چاپ اول مانده است. حال اگر بپرسید چه جور کتاب هایی؟ شما را به پست قبلی که از احمد رضا احمدی شاهد آوردم حواله می دهم که من از آن حرفهای مهم بلد نیستم، دریافت مستقیم خودم را می گویم. و همچنین کتابهای کم ارزش با فروش بالا هم کم نیستند.
همینطور است در مورد ترجمه. چندی پیش کتابی خواندم به نام" چگونه پروست زندگی شما را دگرگون می کند"، تر جمه ی خانم گلی امامی. که اشکالات ترجمه در آن بسیار به چشم می خورد، جملات مطول، غیر فارسی، و گاهی نا مفهوم. پیش خودم فکر کردم آیا یک ترجمه ی بد توانایی مترجمی را که ترجمه های خوبی هم کرده، زیر سؤال می برد؟ فکر کردم ممکن است در زمان بیماری شوهرش، در آن آشفتگی روانی، این ترجمه را کرده باشد و ناشر، کار ویرایش نشده اش را، با علم به این که در هر حال فروش خوبی خواهد داشت( که احتمالا برایش ثابت هم شده)تحویل گرفته باشد. پس با این ترجمه، اعتباری که خانم امامی داشته، با یک کم دلخوری،سر جایش هست. و در عین حال ترجمه های بد پر فروش هم داریم که گاهی بعضی از مترجمان خوب به خودشان زحمت می دهند و چند کلمه ای در مورد آن ها می نویسند و دل من و امثال من را خنک می کنند. در غیر از آن زمان های "گاهی" هم کتاب با ترجمه ی پر از اشکال و اشتباه وارد بازار می شود . صدای کسی هم در نمی آید و از جمله کار هایی که می کند یکی هم پائین آوردن استاندارد خواننده هاست.
سهشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر