چهارشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۷

سالمندی

به دوریس لسینگ گفتند، نوعی تحول در سیر کتاب‌های شما دیده می‌شود، هرچه جلوتر می‌رویم، واقع‌گرایی شما بی‌طرفانه‌تر می‌شود. گفت، به دلیل بالا رفتن سن است، بی‌طرف می‌شویم.


مادرم تعریف می‌کرد که دو نفر از دوستانش برای استراحت چند روزی به ویلای یکی‌شان رفته بودند. پرسیدند:
- خب چه‌کارها می‌کردید دو نفری تنها؟
- یک مدت او حرف می‌زد من می‌گفتم، چه می‌دونم والله. یک مدت من حرف می‌زدم او می‌گفت، نمی‌دونم والله، چی بگم والله.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

چیزیو می خونی یه دنیا خاطره می یاد جلو چشات.
یه خاطره که می شنوی یه دنیا نوشتس برات...
من نوکرم!!