از
تفسيرهاي زندگي
ويل و آريل دورانت
ابراهيم مشعري
نقل تقريباً به مضمون
...
به نظر جويس "سرودهها"ي ازرا پاند درك نشدني بود، همانطور كه "بيداري (بيدارنشيني؟) فينهگانها"ي جويس از نظر پاند غيرقابل فهم بود.
جويس عقيده داشت: "ابهام" با ايجاد مسايلي ابدي براي استادان، كتاب را زنده نگه خواهد داشت. به همين سبب است كه اكنون كتابهايي در بارهء معاني سرودههاي پيچ در پيچ داريم.
و به اين ترتيب هنر از وسيلهء مهم ارتباطي به نوعي جدول كلمات متقاطع براي طبقات مرفه تبديل ميشود.
پاند گفته است: اگر نقاش بودم... شايد مكتب نقاشي ِ "نامشخص و مبهم" را پايهگذاري ميكردم. مكتبي كه نقاشيها فقط با تركيب رنگ سخن بگويند.
سهشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
رفيق يه بحث جالبي راجع به اين عنوان هست...اين ترجمهها خيلي محدود ميكنه مقصود و مراد نويسنده رو...اصل واژه finnegans wake ميدوني كه تعمداً بدون آپاستروف هست؟
اه جمله چه را به هم ريخت؟
در ضمن رفيق عزيز...ما يكي كه معتاد اينجا شده-ايم...بي خيال رهگذران عبوري...شايد تشنه شون شد و جرعه اي از دست مبارك نوشيدند؟...اهل-اش مهمه...و به نظر من وبلاگ خوب-ات ديده شده...به اندازه كافي...دو نفر هم به نظرم كمي بي انصافيه...شك نكن...اسم مستعار هيچ تأثيري در گمنامي نداره..هرچند ما بدونيم با چه عز يز ي سر-و-كار داريم... و مثل خودتون بروز نديم...[ چشمك]
ارسال یک نظر