فارسی شکر است
عنوان آخرین پست امیر مهدی حقیقت که ترجمههایش به چاپهای سوم و چهارم رسیده است، یک حبه قند پارسی است. بخشی از کتاب "سنگی بر گوری" آل احمد" را آورده– درس عبرت- و بعد به قول خودش "ویرایش وارونه" و "ناشیانه" کرده است. دلم میخواست من هم یک "ویرایش وارونهء بی سوادنه" میکردم!!! چون ترجمههایی هست که توی گوشم زنگ میزند و کف دستم را به خارش میاندازد!!
امیر مهدی در ترجمههایش از اصطلاحات فارسی ِ تهرانی زیاد استفاده می کند. برداشت خودم است که میگویم اصطلاحاتش تهرانی است، رنگ و بوی حرف زدن مادر بزرگ و مادر مادر بزرگ من را دارد که یکی از یکی لغز گوتر هستند و بودند و با دقت و صحیح تلفظ میکنند و میکردند. شاید او هم از این جده ها داشته و دارد ولی اینطور که پیداست کتابهای آل احمد و هدایت و عرض شود بزرگ علوی و جمالزاده را هم، به دقت و به قصد تأمل وتفکر خوانده است. برای همین است که گسترهء گنجینهء واژگانش وسیع است.
یک موقعی فکر میکردم که نسل تازهء حوزهء قلم، این جور مطالعات را اتلاف وقت میدانند. شکر خدا که خلافش ثابت شد.
دوشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر