فارسی یا ترجمه به فارسی
مقالهای از شاملو، که در "نامهء کانون نویسندگان ایران" چاپ شده بوده، در دیباچه با عنوان "این ساختن است یا ویران کردن" تجدید چاپ شده است.
نمیدانم اصل مقالهای که شاملو بررسی کرده و به عبارتی دفاعیه بر ویرایش آن نوشته است، چه بوده، از این جملات که به شدت بوی ترجمه میآید.
من ادعای فارسیدانی نمیکنم، برای همه پیش میآید که یک دفعه روند مطالعهشان دچار اختلال شود. اما تکرار خیلی از عبارتها، مثل همین "در رابطه با" گاهی دیگر مأنوس میشود.
من بخشی از این مقالهء خواندنی را اینجا میآورم.
...
*نوشتهاند:«در رابطه با توجيه نظام حاکم توسط نهادهاي روبنايي».
آه که اين «در رابطه با» هم عجب واگيري دارد! کلمة «رابطه» به اين شکل مبتذل «در رابطه با»، هيچ کاربردي در فارسي ندارد و ترجمة خامي از زبانهاي فرنگي است، از قماش کلماتي مثل «بيتفاوت» و «نقطهنظر» به معناي «ديدگاه» يا خزعبلاتي از قبيل «خود را توجيه کردن: و مانند اينها... ديگر اين که ما به جاي «... توسط نهادهاي روبنائي: عبارت «که کار نهادهاي روبنائي است» را به صورت معترضه آورديم... چرا «توسط»؟ «توسط» يعني واسطه شدن، ميانجي شدن، معالواسطة... شما شنيدهايد که کسي به جاي «اين خانه را پدرم خريده» بگويد «اين خانه توسط پدرم خريداري شده»؟ــ يا ميگويند «اين خانه را پدرم خريده» يا «حسن توسط پدرم اين خانه را خريده.»
به نظرم ده بار خواندش، یک جورهایی برای آدم ملکه میشود.اما حیفم آمد یک تکهء دیگر را اضافه نکنم :
*«ادبيات بازاري و عامهپسند پا به صحنه گذاردند» را کردهايم «ادبيات بازاري پيدا شد».
اگر کلاس درس بود حتماً به جهت «گذاردند» يک نمره از ايشان کم ميکرديم. ما در فارسي يک چنين چيزي نداريم. يا بايد بگوييم گذاشتند و يا بنويسيم گزاردند (يعني با حرف ز). يک گذاردن داريم به معني نهادن و امکان دادن و قرار دادن. يک گزاردن داريم به معني انجام دادن و به جا آوردن. ماضي اولي ميشود گذاشتم، گذاشتي، گذاشت؛ ماضي دومي ميشود گزاردم، گزاردي، گزارد. سپس اگر يک آقايي بنويسد گذاردند (با ذال) يا غلط انشائي مرتکب شده يا غلط املائي!
اي، راستي: در اين مورد خاص از ايشان دو نمره بايد کم مي شد، چون فعل را جمع هم بسته:«ادبيات پا به صحنه گذاردند!»
نشانة «آت» (در کلمة ادبيات* علامت جمع نيست، علامت «جمع گروهه» است. از اين گذشته غير ذيروح را هم جمع نميبندند. نمي گوئيم «انتخابات شروع شدند».
دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر