ساعدی و...
توفیقی دست داد و کتاب «شناختنامهء غلامحسین ساعدی» - جواد مجابی- را به من سپردند تا به صاحبش برسانم. البته میرسانم، فعلاً در حال مطالعهاش هستم.
دو مصاحبهء مبسوط (علاوه بر مصاحبههای دیگر) در این کتاب حجیم هست. یکی با دانشگاه هاروارد یکی با بی بی سی، هر دو بعد از انقلاب. مصاحبهء هاروارد مشخص است که دم ندارد، بی بی سی، دم دارد ولی ممکن است از وسط هاش درآورده باشند. مصاحبهها به زبان فارسی است. تاریخ مصاحبهء هاروارد 5 آوریل 1984 در پاریس است.
هر کس سرنخی از این مصاحبه دارد، من را هم خبر کند.
اما منظور من اینها نبود.
یک نمایشنامه در این کتاب است به اسم: عاقبت قلمفرسایی یا تشنهء انتقام. که در بخش «طنز» چاپ شده. داستان دربارهء author block است. خیلی جالب است وقتی نویسنده ها در مورد همسنخهای خودشان، یعنی البته در مورد خودشان، مینویسند، تخیل نداشتن نویسندهها را مسخره میکنند. من مطلب کوتاهی هم در بارهء کتاب «پرواز ایکاروس» اینجا نوشته بودم که در حد افراط بی تخیلی نویسنده ها را به باد تمسخر گرفته بود، ایضاً همین نمایشنامهء ساعدی.
توفیقی دست داد و کتاب «شناختنامهء غلامحسین ساعدی» - جواد مجابی- را به من سپردند تا به صاحبش برسانم. البته میرسانم، فعلاً در حال مطالعهاش هستم.
دو مصاحبهء مبسوط (علاوه بر مصاحبههای دیگر) در این کتاب حجیم هست. یکی با دانشگاه هاروارد یکی با بی بی سی، هر دو بعد از انقلاب. مصاحبهء هاروارد مشخص است که دم ندارد، بی بی سی، دم دارد ولی ممکن است از وسط هاش درآورده باشند. مصاحبهها به زبان فارسی است. تاریخ مصاحبهء هاروارد 5 آوریل 1984 در پاریس است.
هر کس سرنخی از این مصاحبه دارد، من را هم خبر کند.
اما منظور من اینها نبود.
یک نمایشنامه در این کتاب است به اسم: عاقبت قلمفرسایی یا تشنهء انتقام. که در بخش «طنز» چاپ شده. داستان دربارهء author block است. خیلی جالب است وقتی نویسنده ها در مورد همسنخهای خودشان، یعنی البته در مورد خودشان، مینویسند، تخیل نداشتن نویسندهها را مسخره میکنند. من مطلب کوتاهی هم در بارهء کتاب «پرواز ایکاروس» اینجا نوشته بودم که در حد افراط بی تخیلی نویسنده ها را به باد تمسخر گرفته بود، ایضاً همین نمایشنامهء ساعدی.
۱ نظر:
توفيق دست داد تا نوارهاي ناخوانده و ناگفته جناب مجابي را من هم بشنوم...اميدي ندارم روزي ثبت بر جريده اي بشوند...همان هاروراد كه فرموديد كلي چكش خورده است...فحش هاي ساعدي را نخوانده اي يا نديده اي..چه شرين و دلپذير شنيدن صداي آن زنده ياد با لهجه غليظ مادري...روحش قرين حقيقت باد.
ارسال یک نظر