یکشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۸

و همانا افرادی هستند که یابو برشان می‌دارد و می‌پندارند سوارکارند!

کامنت زیر برای این پست به من رسیده است(عیناً کپی کامنت):

ناشناس يک نظر جديد در مورد پیام شما گذاشته است " سرقت؟ ترجمه؟ تحقیق؟
باسلام خدمت مرغ آمین و نویسنده ی بی نام و نشان آن. اولا بهتر است سری به نشریه ای که این مطلب در آن چاپ شده بزنید تا متوجه شوید که فرحناز علیزاده در پانوشت های خود به منابع اشاره کرده اند ولی به علت کمبود جا این پانوشت حذف شده است!! ثانیا فرحناز علیزاده خود بارها به عملکرد نشریه ها و حذف مطالب و یا ناقص چاپ شدن آن تذکر داده اند که البته بی نتیجه بوده است. آیا بهتر نیست قبل از تهمت زدن کمی تحقیق به عمل آید !!؟؟

خب شما چه دستگیرتان می‌شود؟
آدم برود «سری به نشریه‌ای که این مطلب در آن چاپ شده» بزند «تا متوجه شود که فرحناز علیزاده در پانوشت های خود به منابع اشاره کرده اند ولی به علت کمبود جا این پانوشت حذف شده است!!» یعنی برود ببیند به مرجع اشاره نشده بعد متوجه شود طفلکی خانم علیزاده که گناهی نکرده، چون که «کمبود جا این پانوشت حذف شده است!!» یعنی در واقع آدم در حالی که می رود سراغ آن نشریه، کف دستش را هم بو کند!

و اما بعد
از آن‌جایی که کامنت‌گذار ناشناس فوق، که بر خلاف مرغ آمین «بی نام و نشان» صاجب نام و نشانی به اسم «ناشناس» است، توصیه کرده که «آیا بهتر نیست قبل از تهمت زدن کمی تحقیق به عمل آید !!؟؟» بنده رفتم سراغ مجلهء گلستانهء شمارهء 90 مرداد ماه 87 صفحهء 89 ، دیدم همان مقالهء روزنامهء کارگزارانِ در محاق فعلی را همان خانم علیزاده، با یک کوچولو تزیینات چاپ مجدد کرده‌اند و چون این بار یادم رفت کف دستم را بو کنم، دیدم حالا که اثری از ذکر منبع نیست، پس سرقتی صورت گرفته.
اما باز هم برای محکم‌کاری یا به قول ناشناس فوق برای تحقیق، با فرض بر این‌که تحریریهء گلستانه زبان مرغی بلد نیست، با چند تا واسطه، از فردی خواستم زنگی به گلستانه بزند و بپرسد آیا در این مقاله ذکری از منبع بوده و آن‌ها چاپ نکرده‌اند یا خیر. جواب هم همان‌طور که قابل پیش بینی‌است، منفی بود و گلستانه نسبت به منبع اصلی بیوگرافی خوان رولفو اظهار بی‌اطلاعی کرد.
جواب چند تا کامنت قبلی این ناشناس را نداده بودم چون باورم نمی‌شد که یابو برش داشته باشد و پیش اهل بخیه ادعای سوار کاری کند.

هیچ نظری موجود نیست: