ابولفضل زرویی نصرآباد
در رثای قیصر امینپور
فارس نیوز
درد، درد، درد، درد
در وجود گرم و مهربان مرد
خانه كرد
مرد مهربان از اين هواي سرد
خسته بود
درد را بهانه كرد
***
آه، آه، آه، آه
باز هم صداي زنگ و بغض تلخ صبحگاه:
- اي دريغ آن كه رفت ...
- اي دريغ ما ، دريغ مهر و ماه
دوستان نيمه راه
***
رود، رود، رود، رود
رود گريه جماعت كبود
در فراق آن كه رفت
در عزاي آن كه بود
"دير ماندهام در اين سرا... " ولي شما، عزيز
"ناگهان چه قدر زود..."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر