نام من سرخ
اورهان پاموک
ترجمهء عینله غریب
نشر چشمه
تولدی دیگر را برای ترجمهء شگفتانگیز آقای غریب نوشتهام. اسمش را خودش این طوری "عینله" نوشته به جای "عینالله". شاید بهتر بود عنوان را مینوشتم: آب زنید راه را... چون مترجمی در قیاس با نجف دریابندری و خشایار دیهیمی از راه رسیده است (من ترجمهء دیگری از ایشان ندیدهام). ترجمهای که لذت خواندن کتاب فوق العادهء اورهان پاموک را صد چندان میکند.
کتاب نام من سرخ، راوی چندین و چندگانه دارد، حتی تصویر سگ و اسب توی نقاشی، آدمهای مرده و بالاخره رنگ سرخ، از روایت کنندگان متناند. پس کتاب به خودی خود جذاب و کنجکاوی برانگیز است. آدم کتاب را که میخواند پیش خود میگوید: آها، پس اینطوری است که نوبل میگیرند (و ما ایرانیها نمیگیریم).
لحن ترجمه، سرتاسر محاوره ای است، گاهی به نظر کار غیر ممکنی ممکن شده است. من برمیگشتم و دوباره میخواندم که ببینم چطور چنین جملات پر ملاطی را محاورهای از کار درآورده است. از نویسندهای شنیده بودم که زبان گفتو گو را بیش از یک صفحه نمیتوان ادامه داد. میگفت خاصیت لحن محاورهای است. حالا بیاید ببیند که در یک کتاب پانصد ششصد صفحهای، مترجم یک نفس زبان گفتو گوی به قولی "شل"، به کار برده و بسیار موفق هم بوده است.توصیه میکنم کتاب را بخوانید و این مطلب علی چنگیزی را هم ببینید.
اورهان پاموک
ترجمهء عینله غریب
نشر چشمه
تولدی دیگر را برای ترجمهء شگفتانگیز آقای غریب نوشتهام. اسمش را خودش این طوری "عینله" نوشته به جای "عینالله". شاید بهتر بود عنوان را مینوشتم: آب زنید راه را... چون مترجمی در قیاس با نجف دریابندری و خشایار دیهیمی از راه رسیده است (من ترجمهء دیگری از ایشان ندیدهام). ترجمهای که لذت خواندن کتاب فوق العادهء اورهان پاموک را صد چندان میکند.
کتاب نام من سرخ، راوی چندین و چندگانه دارد، حتی تصویر سگ و اسب توی نقاشی، آدمهای مرده و بالاخره رنگ سرخ، از روایت کنندگان متناند. پس کتاب به خودی خود جذاب و کنجکاوی برانگیز است. آدم کتاب را که میخواند پیش خود میگوید: آها، پس اینطوری است که نوبل میگیرند (و ما ایرانیها نمیگیریم).
لحن ترجمه، سرتاسر محاوره ای است، گاهی به نظر کار غیر ممکنی ممکن شده است. من برمیگشتم و دوباره میخواندم که ببینم چطور چنین جملات پر ملاطی را محاورهای از کار درآورده است. از نویسندهای شنیده بودم که زبان گفتو گو را بیش از یک صفحه نمیتوان ادامه داد. میگفت خاصیت لحن محاورهای است. حالا بیاید ببیند که در یک کتاب پانصد ششصد صفحهای، مترجم یک نفس زبان گفتو گوی به قولی "شل"، به کار برده و بسیار موفق هم بوده است.توصیه میکنم کتاب را بخوانید و این مطلب علی چنگیزی را هم ببینید.