جمعه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۸

حدیث مکرر

حدیثی من باب نمونه‌، مربوط به دورانی بین زمان حکومت ماد ها و حال حاضر

از نامهء فروغ به برادرش:
«وقتی می‌خواهم یک کتاب چاپ کنم، ناشرها به زور دست توی جیبشان می‌کنند و هزار تومان حق تألیف می‌دهند. و آن کتاب را هم با هزار غر و لند چاپ می‌کنند. و تازه وقتی کتاب چاپ شد با تیراژ حداکثر 2 هزار، سال‌ها توی ویترین مغازه‌ها می‌ماند تا 50 جلدش به فروش برود و بعد چهار تا آدم احمق بی‌سواد بی‌شعور توی چهار تا مجله‌ء مبتذل که سرتا پایش صحبت از لنگ و پاچه و خورش قرمه سبزی و جنایت‌های مخوف است برمی‌دارند و به عنوان انتقاد هنری، ترا مسخره می‌کنند، همین! تو این چیزها را نمی‌دانی... تو در محیط روشنفکر و پیشرفته‌یی زندگی می‌کنی.»
مجلهء فردوسی، 27 مرداد 1348
نقل از پیشگفتار "نگاهی به فروغ فرخزاد" دکتر سیروس شمیسا، انتشارات مروارید چاپ سوم 1376

هیچ نظری موجود نیست: