سه‌شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۷

خواهرم كلئوپاترا


چند ماهی است که اولین کتاب نرگس عباسی به اسم «خواهرم كلئوپاترا» چاپ شده است. من بالاخره نفهمیدم یک کتاب یا یک نویسنده چطوری کشف می‌شود.

رادیو زمانه کتاب را معرفی کرده‌ است (scroll down). بخشی که در معرفی به آن اشاره شده، متن پشت جلد کتاب است.

آقای علی چنگیزی هم کتاب عباسی را معرفی کرده است و من خیال داشتم چیزی هم در این خصوص بنویسم ولی وقتی دوباره مطلب را خواندم منصرف شدم. لحن ژورنالیست های روزنامهء ایران و جام جم را داشت که بنده جوابی برای آن ندارم.

نرگس عباسی نویسنده مورد علاقه من است. برایم سخت است مطلب بی طرفانه‌ای دربارهء کتابش بنویسم. داستان استفراغ این مجموعه داستان، قبلاً در دیباچه چاپ شده بود و هنوز که هنوز است من را ول نمی‌کند.
اگر دنبال یک چیز جدید می‌گردید، خواهرم كلئوپاترا را بخوانید.

داستان «زاغه» از زبان یک رزمندهء خط مقدم جبهه است. لطفاً یادتان نرود که نویسنده زن است و تصادفاً سن و سالش آنقدر نیست که از خانوادهء درجهء اولش کسی به جبهه رفته و برایش تعریف کرده باشد. منظورم این است که در زمان جنگ تجربه –نسبتاً- دست اولی از وقایع جنگ نداشته است. و باز هم منظورم این است که نرگس عباسی یک نویسندهء حرفه‌ای است که بی نیاز به قلمی کردن تجربیات مستقیم و بی واسطهء خودش، قلم را می‌گذارد روی کاغذ و آن‌چه را مسحورش می‌کند، به فارسی زیبایی - که به جرات در هیچ‌کدام از نویسندگان جدید دیده نمی‌شود- در می‌آورد.

مشخصات کتاب:
نام كتاب: خواهرم كلئوپاترا

نويسنده: نرگس عباسي

ناشر: ثالث، چاپ اول 1387

شمارگان: 1100 جلد

بها: 2100 تومان


چهارشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۷

مووبل تایپ فارسی

مووبل تایپ فارسی چیز بسیار خوبی است چون نور دیده برایش زحمت کشیده. و نور دیده خیلی فهیم و دانشمند و صاحب نظر است و فقط برای چیزهای با ارزش زحمت می‌کشد و کار برای «بقیه چیزها» را ترجیح می‌دهد یا به فردا موکول کند یا فعلاً استراحت کند تا بعد ببیند چه می‌شود. پس من نتیجه می‌گیرم فردی همچون نور دیده که چنین نام زیبا و تک و با سلیقه‌ای بر سایتش می‌گذارد و علاوه بر سایر چیز ها، نشان می‌دهد که چه شخص دانشمندی است و با توجه به اقدامات عملی‌ وی در مورد «بقیه چیزها»، بله، بنده نتیجه می‌گیرم که این مووبل تایپ فارسی چیز خوب و با ارزشی است چون نور دیده را وادار کرده دست به عمل بزند به جای این که روی آن یکی دست بگذارد.
این ها توضیحاتی بود برای کسانی که لوگوی مووبل تایپ فارسی را دست چپ این صفحه مشاهده کردند.

پنجشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۷

آکادمیسین‌های سارق

خیلی فکر کردم عنوان این پست را چی بگذارم. با نهایت خویشتن‌داری و رعایت همهء جوانب، به عنوانی که ملاحظه می‌فرمایید، رسیدم.
این لینک را ملاحظه بفرمایید، اسم‌ها همه آشناست! تا الان که سه صفحه است.
من از طریق این صفحهء بالاترین لینک فوق را پیدا کردم. در همین صفحهء بالاترین به لینک‌های بیشتری اشاره شده است

شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۷

The Way We Live Now

بله، اینطوری است!
یک فردی که به ضرس قاطع ژورنالیست است، مدتی است توی اینترنت دنبال بتی فرایدن می‌گردد (تا یک مطلب سرهم کند) و گذارش به بنده منزل هم افتاده.
این فرد حتماً حتماً دو تا امتیاز برای خودش قائل است: یکی این که تلفظ اسم سرکار علیه بتی خانم را درست بلد است و دومی این که اصلاً خبر دارد چنین فردی وجود داشته.
من که زبانم مو درآورد بس‌که از سرقت نوشتم. هر کس توی روزنامه‌ها چشمش به چنین مطلبی خورد، از جانب من وکیل است پوزخند بزند.
*
عرض حضور شما که بنده مزاحم تلفنی دارم. یک مقدار هم دچار اسهال مزاحمت است و از شماره ها و شهرهای مختلف زنگ می زند. بالاخره تصمیم گرفتم ازش تشکرکنم. رفتم مخابرات. گفتند هر بار که مزاحم شد بیایید گزارش بدهید. موضوع اسهال را گفتم.گفتند سیم کارتت را عوض کن! لابد حالت قیافهء من را می‌توانید حدس بزنید! خلاصه گزارش دادم و مرخص شدم.
از آن‌جایی که دستور داده بودند هر بار مزاحم شد، مراجعه کنم، و عطف به ناراحتی مزاجی مزاحم، برای بار دوم و اطلاع دو شمارهء دیگر مراجعه کردم. گفتند بهتر است بروی دادگستری!
( قیافهء بنده؟!) باز هم از کارمند محترم درخواست کردم کارش را بکند و این توصیه ها را پیش خودش نگه‌دارد. اما فکرکنم بار سوم که بروم، خودشان مرا کت بسته تحویل کلانتری یا اوین بدهند.
بله، اینطوری است!